دانلود قسمت ۱۱ یازدهم سریال قورباغه
مشت خوردن از غریبه یه درد داره، از آشنا هزار درد.
مشت خوردن از غریبه یه درد داره، از آشنا هزار درد.
دنیا برای من جای کوچیکیه، احساس می کنم همه جا بسته است و نمی تونم نفس بکشم. انگار همه این لحظه ها رو قبلا دیدم، درختا، صدای آبشار، قورباغه ها، اونا رو زمانی می بینم که در حال مردنم.
هر چیز پیش پا افتاده ای ساده نیست، همون طور که اولین مسیر، بهترین راهت نیست. اما تازه ترین راهه.
هر جنایت سه ضلع داره. کسی که قربانی شده، کسی که جنایتکاره و کسی که بهشون نگاه می کنه.
من خود سرطانم. هر چه قدر کوچیک، اما اومدم انتقام بگیرم. عقب نمی کشم. من خود دردم.
من همیشه یه صندلی واسم کم بوده، کتم واسم تنگ بوده، کفشام برام کوچیک بوده، ساعتم خواب می مونده و من ازش جلوتر حرکت میکردم، دنیا برای من جای کوچیکیه، احساس می کنم همه جا بسته اس و نمی تونم نفس بکشم، انگار همه ی این لحظه ها رو قبلا دیدم، درختا، صدای آبشار، قورباغه ها، اونا رو زمانی میبینم که در حال مردنم ...
من همیشه یه صندلی واسم کم بوده، کتم واسم تنگ بوده، کفشام برام کوچیک بوده، ساعتم خواب می مونده و من ازش جلوتر حرکت میکردم، دنیا برای من جای کوچیکیه، احساس می کنم همه جا بسته اس و نمی تونم نفس بکشم، انگار همه ی این لحظه ها رو قبلا دیدم، درختا، صدای آبشار، قورباغه ها، اونا رو زمانی میبینم که در حال مردنم ...
من همیشه یه صندلی واسم کم بوده، کتم واسم تنگ بوده، کفشام برام کوچیک بوده، ساعتم خواب می مونده و من ازش جلوتر حرکت میکردم، دنیا برای من جای کوچیکیه، احساس می کنم همه جا بسته اس و نمی تونم نفس بکشم، انگار همه ی این لحظه ها رو قبلا دیدم، درختا، صدای آبشار، قورباغه ها، اونا رو زمانی میبینم که در حال مردنم ...
من همیشه یه صندلی واسم کم بوده، کتم واسم تنگ بوده، کفشام برام کوچیک بوده، ساعتم خواب می مونده و من ازش جلوتر حرکت میکردم، دنیا برای من جای کوچیکیه، احساس می کنم همه جا بسته اس و نمی تونم نفس بکشم، انگار همه ی این لحظه ها رو قبلا دیدم، درختا، صدای آبشار، قورباغه ها، اونا رو زمانی میبینم که در حال مردنم ...
من همیشه یه صندلی واسم کم بوده، کتم واسم تنگ بوده، کفشام برام کوچیک بوده، ساعتم خواب می مونده و من ازش جلوتر حرکت میکردم، دنیا برای من جای کوچیکیه، احساس می کنم همه جا بسته اس و نمی تونم نفس بکشم، انگار همه ی این لحظه ها رو قبلا دیدم، درختا، صدای آبشار، قورباغه ها، اونا رو زمانی میبینم که در حال مردنم ...